از طرفی به علت وجود آب وزمین های فراوان ظرفیت کشاورزی هم بسیار بالا است. در مبحث پیشینه این روستا اشاره کردم که دراطراف عمقین آثار چهار روستای مخروبه هم وجود دارد که از سکنه خالی شده اند. و امروزه زمین های آنها در تملک ساکنان این روستا قراردارد. یعنی ظرفیت کشاورزی در عمقین نسبت به جمعیت آن 2 برابر عرف کشور است. شاید به همین دلیل است که بیش از دو سوم ساکنان عمقین اصا لتأ اهل عمقین نیستند بلکه از روستا های اطراف برای کار کشاورزی جذب این روستا شده اند. واین خانواد ها در دهه های قبل از 1340 در این روستا با کارکشاورزی امرار معاش می کردند. البته برداشت آنها بسیارکم و نا چیز بود وبرای جبران کم بود ها تمام زمین ها حتی زمین ها دیم هم به طور کامل زیر کشت می رفت. اما به دو دلیل این فعالیت های فرا گیر ادامه پیدا نکرد. اول نبود راه مناسب و عدم دست رسی آسان به بازار مصرف بود. ودوم توضیع وتملک بد و نا عادلانه ظرفیت های کشاورزی یا بهتر به گویم همان نظام ارباب رعیتی یعنی آنهائی که استعداد کار داشتند وکشاورزی می کردند خود فا قد زمین بودند وحاصل تلاششان درزمین های مالک فقط قوت لایموت بود. لذا بهره کشی موجب شد به جای رشد ورفاه جمعی فقر غالب شود. وکشاورزان برای نجات خود راه مهاجرت را پیش به گیرند. اگر چه اصلاحات ارضی در جهت کاهش بهره کشی اجرا شد اما برای نیاز های آموزشی . بهداشت ودر مان اقدامی صورت نگرفت به همین خاطر مهاجرت ادامه یافت بطوری که در پنجاه سال گذشته رشد سکنه ثابت در روستای عمقین پیوسته منفی بوده. البته کشاورزان کمی هم ماندند و مقاومت کردند اما همواره با چالش های بزرگ دست به گریبان بوده و هستند. یکی از این مشکلها آب و نحوه آبیاری است. متأسفانه رودخا نه ها یا همان دره ها بسیار عمیق هستند یعنی ارتفاع کوه ها نسبت به کف دره ها بسیار بالا است. واین شرایط موجب شده تا کوه ها که منبع ذخیره آب هستند با پدیده آب خیزی داری مواجه باشد تا آب خوان. لذا حجم وسیعی از ذخیره های زمستانی قبل از شروع فصل گرما وپیک مصرف تخلیه می شوند. شاید بخش باقی مانده هم نسبت به سطح زیر کشت کافی باشد اما مصرف آن غیر اصولی و غیر میکانیزه است. یعنی کشاورزان مجبورند از روش غرق آبی استفاده کنند که بدترین روش آبیاری است. چرا که با بیشترن پرت مصرف همراه است. ا لبته باید قبول کرد که مشکل کشا ورزی هم مثل دام داری تنها با احداث زیر ساخت های توسعه واصلاح اصول مصرف آب ممکن نخواهد بود. بلکه در کنار میکانیزاسیون وصنعتی کردن شیوه های سنتی به ویژه درحوضه آب باید با رشد فزاینده و ویرانگر گله های گراز هم مبارزه نمود واز بیماری شبکه توضیع تولیدات کشاورزی هم غافل نشد. امروزه محصول کشاورزان اول مال گرازها ست اگر چیزی باقی ماند سهم دلال یا واسطه های تولید تا مصرف است. باید شرایطی ایجاد شود تا کشاورز هم درقبال زحمت های طا قت فرسا از حاصل دست رنج خود سهمی داشته باشد.